وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

برای زیردستان یک دوست بود

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۱۸ ب.ظ
فرهنگ بسیجی/ 64
مدیریت اسلامی/24

 

 

 

شخصاً به امور بچه ها رسیدگی می کرد؛ حتی وقتی به شهر می رفت، به خانه آن ها سرکشی می کرد و به رفع گرفتاری های آن ها می پرداخت.

یک شب متوجه گریه ی یکی از بچه ها شد؛ وقتی درباره اش پرس و جو کرد معلوم شد متأهل است و زن و فرزند دارد.

حدود یک سال است که به مرخصی نرفته است، بدتر آن آخرین باری که از مرخصی برمی گشت حتی نتوانسته بود نان و آبی برای منزل تهیه کند؛ از خجالت بدون خداحافظی، زن و بچه اش را ترک کرده و به جبهه آمده بود.

حاج حسین خیلی عصبانی شد؛ فردای آن روز او را خواست و به شدت از او گِلِه کرد که چرا وضع خودش را اطلاع نداده.

فوراً کمک قابل توجهی به او نمود و راهی منزلش کرد.

به نقل از برادر، حاج ابوشهاب
کتاب «سیمای سرداران شهید اسلام»/جلد ۱- حاج حسین خرازی، فرمانده لشگر امام حسین (علیه السلام)/صفحات ۸۷-۸۶

 

  • همایون سلحشور فرد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی