وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

۹۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله جوادی آملی» ثبت شده است

شعارِ رسمی مستضعفانِ امروز: «اطلبوا العلم ولو بِقُم» 

الآ‌ن هم شما می‌بینید در بین این هفت میلیارد بشر اسم پنج شش نفر مطرح هست که نوح هست و ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)؛ اینها هستند که جهان را می‌گردانند.

هر جا سخن از عبادت و حق و تمدّن است همین پنج شش نفر هستند که دارند عالَم را اداره می‌کنند.

فرمود اینها پیروزند و اینها ماندنی‌ هستند، لکن درباره دیگران که اصلاً لفظی نیست، فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ»(1)؛ ما اینها را دفن کردیم.

اگر کسی در کتابخانه رفت و یک کتاب تاریخ گرفت و نبش قبر کرد و ورق زد، در صفحات کتابِ تاریخ می‌بیند در این کشور ساسانیانی بودند، سامانیانی بودند، عباسیانی بودند و مانند آن (وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ)، اینها را ما حدیث قرار دادیم و در کتاب‌های تاریخ دفن کردیم؛ اما آن‌که عالم را دارد می‌گرداند همین پنج، شش نفر هستند.

خیلی از این مسیحیان و راهبان و متدیّنانشان را ما نمی‌بینیم، کار به دست چند نفر است، آن چند نفر را می‌بینیم که «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»(2)؛ وگرنه بسیاری از اینها اهل زهد و تقوا هستند، لکن اصلاً چیزی از دستشان برنمی‌آید.

مگر قبلاً اگر کسی ایرانی را می‌دید همان سلطنت ملعون را می‌دید؟ بسیاری از مردها و زن‌ها باایمان بودند و اهل نماز شب بودند، کسی از اینها خبر نداشت؛ الآن هم در غرب همین‌طور است، بسیاری از این مردم مظلومِ فقیر از سلطه آنها به ستوه آمدند.

مظلوم در عالم زیاد است، نه ظالم!

ظالم همین چند نفرند که شما می‌بینید درنده‌خو هستند؛ خیلی‌ها هستند که بر اساس صلح دارند زندگی می‌کنند، آنها صدایشان به کسی نمی‌رسد؛ این چند نفری که الآن برای آدم‌کشی مسابقه می‌دهند، اینها چند نفر بیشتر نیستند؛ بسیاری از مردم مستضعف هستند.

شما ببینید امیدِ اینکه در بسیاری از کشورهای اروپایی، اسلام دینِ اول شود هست، راهی برای تبلیغ نبود و کسی راهی برای ترویج نداشت؛ همین که کمی به برکت روح مطهر امام راحل و شهدا یک نفس تازه‌ای شد هفتاد هشتاد ملیّت از شرق و غرب عالم آمدند «جامعة المصطفی» را تشکیل دادند.

الآن شعار رسمی مستضعفان این است «اطلبوا العلم ولو بقم»، این چیست؟ معلوم است تشنه همین حرف‌ها هستند.

راه باز نیست و اگر راه باز باشد آن وقت معلوم می‌شود که جریان «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» است.

«و الحمد لله ربّ العالمین»

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 159 الی 173

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

1. سوره مومنون، آیه44

2. سوره اعراف، آیه179

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

زن‌ها، خواهرها و دخترها باید واقعاً عظمت مقام مادری را بدانند.

مکرّر خدای سبحان از عظمت خلقت یاد کرد فرمود «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ»(1) و بعد هم فرمود «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»(2)

این را کجا انجام داد؟ آیا این نظیر سلول‌های بنیادی است که در شیشه یا در ظرف خاصّی که ادراک ندارد خدا «أَحْسَنُ الْخالِقینَ» می‌شود «فَتَبارَکَ اللَّهُ» می‌گوید؟! ... یا در حوزه نفسِ مادری این کار را می‌کند؟!

  • همایون سلحشور فرد

آنچه وجود مبارک حضرت ابراهیم دید همین بود که «إِنِّی أَری‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ» و همین هم واقع شده. 

پرسش: مگر شرع قائل به حُسن و قبح عقلی نیست؟

پاسخ: بله.

پرسش: چطور امر خداوند بر یک امر قبیحی جاری شده است؟

پاسخ: ما خلاف کنیم قبیح است؛ درباره مالِ خودمان حق نداریم که بگذاریم بیراهه کسی بیاید و از ما بگیرد ...

بسیاری از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم؛ ما خیال می‌کنیم خدا هم ـ معاذ الله ـ مثل یکی از افراد دیگر است، کسی حق ندارد در مال و جان ما بدون اذن ما تصرف کند که این صحیح است، برای اینکه ما مالک جان و مال هستیم(النَّاسُ‏ مُسَلَّطُونَ‏ عَلَى أَمْوَالِهِم)

این نسبت به قانونی است که خدا جعل کرده و عقل هم پذیرفته است، اما نسبت به ذات اقدس الهی ما واقعاً مالک هستیم یا امین می باشیم؟ ...

  • همایون سلحشور فرد

اصلِ قتل(یعنی کسی بخواهد دیگری را بکُشد)، ظلم است و قبیح؛ چه اینکه خودِ انسان [نیز] اگر بخواهد خودش را بکُشد، ظلم است و قبیح؛ [لذا] خودکشی هم حرام است.

سرّش آن است که مقدار سلطه ما بر بدن محدود است، ما «بالقول المطلق» مالک خودمان نیستیم؛ چه اینکه «بالقول المطلق» مالک مالمان هم نیستیم.

خدای سبحان که ما را مالک مال قرار داد، قلمرویی را برای سلطه ما قرار داد؛ این «النَّاسُ‏ مُسَلَّطُونَ‏ عَلَی أَمْوَالِهِم‏»(*) محدود است.

خدا این مال را در اختیار انسان قرار داد و او را مالک این مال قرار داد و حوزه سلطنت او را هم مشخص کرد؛ لذا اسراف حرام است، صَرف مال در کار حرام، حرام است؛ این را شارع اجازه نداد.

بدن ما هم این‌چنین است. این بدن ما درست است که در اختیار ماست، اما این‌چنین نیست که ما بتوانیم به آن آسیب برسانیم ...

و از اینکه قرآن کریم در بعضی از موارد دارد اینها به خودشان ستم کردند، معلوم می‌شود که ما امین هستیم نه مالک، اگر مالک باشیم تصرّفِ مالک در مملوک که ظلم نیست.

  • همایون سلحشور فرد

بعضی از کسانی که به اصطلاح اهل معرفت‌ هستند می‌گویند که وجود مبارک حضرت ابراهیم خواب دید ولی خواب خود را باید تأویل می‌برد و تعبیر می‌کرد، ولی نکرد ... آنچه را  دید شروع کرد به عمل کردن، بعد در موقع عمل متوجه شد که باید تعبیر می‌کرد؛ این «کَبش»(گوسفند شاخ دار، قوچ) را به صورت اسماعیل دید و خیال کرد که اسماعیل را باید ذبح کند.

این تعبیر بسیار تعبیر تند و ناروایی است، گرچه اینها جزء بزرگان هستند ... این سخن به نظر ما باطل است ...

رؤیا گاهی تعبیر می‌خواهد و گاهی تعبیر نمی‌خواهد ... رؤیای صادقه وجود مبارک ابراهیم خلیل هم تعبیر نمی‌خواست و آن متن رؤیا بود، به دلیل اینکه خدا می‌فرماید من شما را امتحان کردم ...

در «ذَبح» گوسفند که دیگر آزمون یکی از انبیای بزرگ و اولوالعزم مطرح نبود؛ ولی خدا می‌فرماید ما شما را امتحان کردیم، بَلاء مُبین است؛ خوب امتحان کردیم و شما از عهده امتحان خوب برآمدید، پس معلوم می‌شود آنچه را دید «ذَبح» خود وجود مبارک اسماعیل بود، وگرنه چه امتحانی دارد؟ ...

پرسش: حرمت قتل فرزند چه می شود؟

  • همایون سلحشور فرد

آنهایی که خواب‌های آشفته می‌بینند، مثل بیداری آنهاست.

کسانی که اهل تحقیق و پژوهش نیستند، آدم‌های عادی‌ هستند؛ پنج شش نفر وقتی یک جا می‌نشینند، اول که وارد می‌شوند در یک موضوع سخن می‌گویند، یک ساعت که نشستند و ختم جلسه اعلام شده و دارند می‌روند درباره چیزهایی بحث کردند که هیچ رابطه‌ای بین آن حرف‌های آخر اینها با حرف‌های اول اینها نیست؛ براساس تداعی معانی، تداعی الفاظ، تداعی اذهان است، پراکنده‌گویی عصاره کار جلسه آنهاست؛ اینها را «اضغاث احلام» می‌گویند.

شما ببینید این باغ‌هایی که علف هرز زیاد دارد، وجین می خواهد ... اگر باغبانی نداشته باشد تا علف هرز را وجین کند، وقتی یک دسته سبزی از آن باغ بگیرید، شما این دسته سبزی را که مثلاً یک کیلو وزن آن است ده‌ها بار باید بگردی تا یک برگ قابل خوردن پیدا کنی.

  • همایون سلحشور فرد

درست است که در سوره «احزاب» فرمود: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(1)، امّا در سوره مبارکه «ممتحنه» به ما فرمود ابراهیم(سلام الله علیه) اُسوه شماست ...

 
«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»(2)؛ همان‌طوری که ابراهیم(سلام الله علیه) و مؤمنان به آن حضرت از بیگانه‌ها تبرّی جستند، شما هم به ابراهیم و پیروانش تأسّی کنید و از بیگانه‌ها تبرّی بجویید ...

دین به ما گفته کاری که ابراهیم نسبت به نمرود کرد، شما هم در زمانتان نسبت به نمرودهای زمان همین کار را کنید.

امروز ایران هم همین کار را می‌کند، حوزه هم همین کار را می‌کند، دانشگاه هم همین کار را می‌کند، ملت همین کار را می‌کنند و از بیانیه سست و باطل و بی‌محتوای پارلمان اروپا(3) هم تبرّی می‌جویند، چون دین به ما فرموده اسوه شما ابراهیم خلیل است ...

اینها برای ما اسوه هستند؛ اینکه قصّه و تاریخ نیست که زمانشان گذشته باشد، اگر قصّه و تاریخ بود که نمی‌فرمود شما باید «ائتساء» یعنی اقتدا داشته باشید.

  • همایون سلحشور فرد

آن چیزی که جامعه را می‌سازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظیمٍ»

برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این?گونه از موارد است که می‌تواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را می‌سازد اخلاق است ...

آن چیزی که جامعه را می‌سازد و به کمال می‌رساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمی‌کند.

اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمی‌خورید.

مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده می‌کرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند.

آن چیزی که مستقیماً جامعه را می‌سازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ...

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

حِلم و بردباری هم از برجسته‌ترین مَلَکات نفسانی است؛ در قرآن کریم حِلم را ذات اقدس الهی مکرّر به خودش اِسناد داد(1)

امّا وصف حِلم را ... ذات اقدس الهی برای هیچ پیامبری ثابت نکرد، مگر برای وجود مبارک حضرت ابراهیم(علیه السلام) و فرزند او؛ ابراهیم(علیه السلام) را فرمود «لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیبٌ»(2) ...

حِلم از آن کلمات برجسته عربی است که معادل فارسی ندارد؛ ما در فارسی اگر بخواهیم حِلم را معنا کنیم، ناچاریم دو کلمه را کنار هم بگذاریم تا حلم را تفسیر کنیم.

ما می‌گوییم این شخصِ بردبار؛ این بردبار که بسیط نیست، مرکب است؛ یعنی این بار را می‌برد.

  • همایون سلحشور فرد

مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید نقل می کنند که کسی آمده حضور وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) و عرض کرد که «آیا ممکن است خدای سبحان کُره زمین را در پوست تخم مرغ جا دهد به طوری که نه زمین کوچک‌تر شود و نه پوست تخم‌مرغ بزرگ‌تر؟»

کسی که بسیط است، ساده‌لوح است و چنین سؤالی می‌کند، حضرت باید یک جواب درخوری به او عطا کند که «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ‌»(1)

حضرت طبق همین روایتی که بارها ملاحظه فرمودید، فرمود: «فَانْظُرْ أَمَامَکَ وَ فَوْقَک»(2)؛ چشمت را باز کن آسمان را ببین، زمین را ببین، اطرافت را ببین!

عرض کرد «دیدم»، فرمود «خدا بزرگ‌تر از زمین را که آسمان است در کوچک‌تر از تخم‌مرغ که چشم توست جا داد و شما همه اینها را دیدی.»

این روایت را وقتی یک سخنران و یک منبری می‌گوید هم خودش صلوات می‌فرستد و هم مردم صلوات می‌فرستند.

  • همایون سلحشور فرد