وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

۱۰۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله جوادی آملی» ثبت شده است

تنها مشکل امروز جهان این است که نمی‌داند این قدرت را در چه راه صرف کند، همه تلاش و کوشش آنها این است که بگویند «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی» (1) و الآن هم که می‌بینید دم از دموکراسی می‌زنند، برای این است که دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ از بس اینها آدم کشتند خسته شدند!

چند بار به عرضتان رسید، جنگ جهانی اول و دوم را همین‌ها راه‌اندازی کردند و در ظرف یک قرن بیش از هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها کشتند که الآن آمدند دم از دموکراسی و آزادی و امنیت می‌زنند، از بس کُشتند خسته شدند و منتظر هستند که راه نجاتی باشد و آن راه نجات اسلام است.

اسلام می‌گوید اگر قدرت داشتی که معدن مِس مثل آب روان در اختیارت باشد، از این ظرف بساز نه شمشیر!

  • همایون سلحشور فرد

درباره انسان، محدوده او را از لحاظ درون‌ مرزبندی کرده است؛ محدوده او را از نظر برون‌مرزی مشخص کرد و گفت انسان این است، اگر از این محدوده بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (2)

این تحقیر و سبّ و لعن نیست، این تحقیق است؛ می‌فرماید اگر کسی از این محدوده? درون‌مرزی انسان را که ما گفتیم بیرون رفت و از محدوده? برون‌مرزی انسان را که ما تبیین کردیم بیرون رفت، این واقعاً حیوان است.

نه اینکه بخواهد بد بگوید، می‌فرماید سه راه دارد:

1- یا چشم باطن پیدا کن؛ نظیر صحنه عرفات که وجود مبارک امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) آن صحنه?ها را به اصحابشان نشان دادند (2و3)، درون افراد را هم‌اکنون ببین.

2- یا به حرف معصومان اکتفا کن که اینها می‌گویند واقعاً «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ»

  • همایون سلحشور فرد

قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/2

هیچکس حق ندارد بدون علم نفس بکشد!

در استخر علم انسان شنا می‌کند که این می‌شود دین، از این شیرین‌تر؟! از این زیباتر؟!

این کتاب را آدم بالای سر می‌گذارد؛ این مسأله قرآن به سر گذاشتن توقیفی نیست که همان لیالی قدر باشد، هر شب انسان می‌تواند قرآن به سر داشته باشد.

می گوید شما در استخر علم شنا کن، در منزل خودت یک استخر علم داشته باشی و در علم شنا کن!

بالأخره انسان یا تکذیب می‌کند یا تصدیق و یا قبول می‌کند یا نکول، فرمود هر دو باید عالمانه باشد.

انسان یا تابع است یا متبوع، اگر متبوع بود، مرجع بود، استاد بود، رهبر بود، مسؤول بود، باید عالمانه باشد و همچنین تابع بود باید عالمانه باشد.

این دو آیه سوره مبارکه «حج» همین طور است که فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ * ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (1)

بدون علم حرکت می‌کند یک عدّه را به دنبال خود راه‌اندازی می‌کند و می‌خواهد آنها را گمراه کند.

برخی هم «یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ» (2)، به دنبال هر کسی راه می‌افتد.

فرمود اگر تابع و مقلّدی، محقّقانه باشد؛ متبوعی، محقّقانه باشد.

از این شیرین‌تر که هیچ کس حق ندارد بدون علم نفس بکشد و باید عالمانه و محقّقانه باشد؟! بالأخره در تقلید که نباید مقلّد باشد، در تقلید باید محقّق باشد.

پی نوشت ها:

1. سوره حج، آیات8 و 9

2. سوره حج، آیه3

مطالب مرتبط قبلی:
1- بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!
2- اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید!

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/1

اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید! 

این از بهترین راه‌های قرآن کریم است که فرمود انسان دو سیم خاردار دارد و دو طرف او بسته است.

بخواهد رأی مثبت بدهد، الاّ ولابد باید یقین و یا حداقل طمأنینه داشته باشد و بخواهد رأی منفی بدهد الاّ ولابد باید یقین داشته باشد یا طمأنینه.

هم «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (1) است، هم «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ» (2) است.

فرمود بالأخره می‌خواهی رأی بدهی، چیزی را اثبات کنی، چیزی را نفی کنی، چیزی را تصدیق کنی و چیزی را تکذیب کنی، این‌چنین نباشد که در تصدیق و تکذیبت رها باشی!، اسلامی حرف بزنی و جاهلی فکر کنی!

اگر کسی برهان نداشت، سر تکان داد، امضا کرد و قیام و قعود داشت، این اسلامی حرف زد و جاهلی فکر کرد؛ او در قیامت با جاهلیّت محشور می‌شود، برای اینکه برای تصدیق و تکذیب معیاری نداشت.

این دو آیه، دو سیم خاردار است؛ بخواهی از آن طرف بروی مرز بسته است یا از این طرف فرار کنی مرز بسته است.

بخواهی چیزی را بپذیری، «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»؛ بخواهی چیزی را نفی کنی، «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ».

تا صد درصد طمأنینه حاصل نشد تکذیب نکنید!

تا صد درصد طمأنینه حاصل نشد تصدیق نکنید!

پی نوشت ها:

1. سوره اسراء، آیه36

2. سوره یونس، آیه39

مطلب مرتبط قبلی: بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول جکمت

لینک در کانال کشکول جکمت

  • همایون سلحشور فرد

الآن در این هفت میلیارد بشر چند نفر هستند که نامشان باقی مانده؟ همین پنج شش پیامبر می باشند که هفت هشت میلیارد بشر را دارند اداره می‌کنند؛ ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)، اینها هستند که جهان را می‌گردانند.

فرمود اینها می‌مانند وگرنه در مورد آن سلاطین و آن پادشاهان گذشته، فرمود «جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ» (1)؛ فرمود شما کتاب‌های تاریخ را ورق بزنید و نبش قبر بکنید تا از لای کتاب تاریخ نام این ها را در بیاورید؛ فرمود ما اینها را حدیث قرار دادیم.

روزی در این مملکت ساسانی بودند، سامانی و مانند آنها بودند، طرزی اینها را ما برمی‌داریم که «کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ» (2)؛ اینها که ریشه‌های دویست ساله، سیصد ساله کمتر و بیشتر داشتند، تعبیر قرآن این است که ما طرزی اینها را ریشه‌کن می‌کنیم که گویا اصلاً دیروز در این سرزمین نبودند (کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).

می‌دانید یک چنار کهنسالی که صد سال سابقه دارد وقتی این را کَندند، گودالی پیدا می‌شود و مدت‌ها این جایش خالی است، اما یک علف یک سانتی که در کنار نهر سبز است، وقتی این علف را شما بکَنید معلوم نیست که دیروز در این‌جا علفی بود!

فرمود اینها که ریشه کهن داشتند، دویست سال، سیصد سال، ما طرزی اینها را ریشه‌کن می‌کنیم ـ مثل یک علف یک سانتی ـ که گویا دیروز در این سرزمین نبودند.

این همه آثاری که برای پهلوی در خیابان و بیابان بود، هر جا می‌رفتی تبلیغ پهلوی بود، بعد از انقلاب هیچ خبری از اینها نیست (کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ)، اما نام شهدا، نام انبیا و نام اولیا هست.

بارها به عرضتان رسید هفتاد یا هشتاد میلیون کم نیست، هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها در جنگ جهانی اول و دوم در کمتر از پنجاه سال کُشتند؛ بسیاری از شماها حتی نمی‌دانید چقدر کشته دادند، چه رسد به افراد عادی! وقتی شماها اصلاً ندانید که هفتاد یا هشتاد میلیون کشته شدند افرادی عادی هم یقیناً نمی‌دانند، اما 72 نفر در 1400 سال قبل شهید شدند هنوز هم که هنوز است شرق و غرب را اینها گرفتند، این معنای ماندن است!

اینها را هر چه خواستند نگه بدارند نشد و آنها را هر چه خواستند مستور بکنند نشد.

پانصد سال «بنی‌العباس» با قبر مطهر حضرت جنگیدند نشد، اموی جنگید، مروانی جنگید، پنج قرن «بنی‌العباس» جنگید نشد، هشتاد میلیون را در همین قرن کشتند!

پرسش: موارد نسخ را می شود پیدا کرد، الان خلفای سه گانه ...

پاسخ: آنها هم در پناه قرآن و عترت هستند، آنها هم به نام دین هستند و اگر به نام دین نبود نمی‌ماندند.

اینها هم در پناه غدیر، سقیفه را نگه داشتند؛ اینها هم در پناه اهل بیت، این را نگه داشتند؛ اینها به برکت غدیر و به عنوان خلیفه نام خودشان را حفظ کردند؛ اینها اگر وجود مبارک پیغمبر نبود، مسئله خلافت و امامت نبود نمی‌ماندند، اینها به برکت آنها ماندند.

غرض این است که اینها خیال می‌کنند که می‌مانند (یعنی سلاطین و طاغیان)، در حالی که همه اینها رخت برمی بندند.

فرمود هیچ کدام از اینها نمی‌مانند ...

پی نوشت ها:

1. سوره مومنون، آیه44

2. سوره یونس، آیه24

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «صاد»، آیات 1 الی 8

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

مرحوم کلینی در جلد هشت کافی دارد در هنگام تبعید اباذر(رضوان الله علیه) به ربذه، خلیفه وقت دستور داد کسی او را بدرقه نکند؛ ولی حضرت امیر و فرزندانشان اعتنا نکردند و تا مرز وداع، اباذر را بدرقه کردند.

هرکدام از این بزرگواران ـ وجود مبارک حضرت امیر، امام حسن، امام حسین(علیهم السلام و علیهم الصلاة) ـ فرمایشاتی فرمودند، چند نفری هم که خدمتشان بودند هم حرف زدند و او را تسلیت و دلداری می‌دادند که خدا هست و صابر باش.

این[اباذر] در پاسخ به وجود مبارک حضرت امیر عرض کرد که من معتقدم و باورم این است که اگر تمام روی زمین مثل مِس شود که علفی سبز نشود و هیچ قطره بارانی از آسمان نبارد، خدا می‌تواند بنده خود را روزی بدهد (*)؛ این توحید محض است!

اباذر معصوم نیست، حرفش حجّت نیست؛ ولی این حرف را در پیشگاه سه معصوم گفت که می‌شود حجّت.

مرحوم کلینی که این را در جلد هشت کافی نقل کرد، نه برای اینکه حرف ابی‌ذر است، [بلکه] برای اینکه در پیشگاه سه معصوم است و تقریر شده است؛ حضرت امیر دیگر نفرمود این اغراق است!

اگر ملت ما این‌طور اباذری فکر کند، تحریم هیچ اثری ندارد!

بالأخره ما در پناه قرآن و عترت هستیم، این حرف‌ها را باور کردیم، لکن به این شرط که اختلاس در ما نباشد، کذب نباشد، دروغ نباشد، بازی نباشد.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 143 الی 160

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

*- الکافی(ط ـ اسلامی)، ج8، ص208 

مطالب مرتبط قبلی:

1-مبادا کسی در این تحریمها بلرزد!

2- هراس از تحریم،جفا به قرآن کریم!

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

شعارِ رسمی مستضعفانِ امروز: «اطلبوا العلم ولو بِقُم» 

الآ‌ن هم شما می‌بینید در بین این هفت میلیارد بشر اسم پنج شش نفر مطرح هست که نوح هست و ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)؛ اینها هستند که جهان را می‌گردانند.

هر جا سخن از عبادت و حق و تمدّن است همین پنج شش نفر هستند که دارند عالَم را اداره می‌کنند.

فرمود اینها پیروزند و اینها ماندنی‌ هستند، لکن درباره دیگران که اصلاً لفظی نیست، فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ»(1)؛ ما اینها را دفن کردیم.

اگر کسی در کتابخانه رفت و یک کتاب تاریخ گرفت و نبش قبر کرد و ورق زد، در صفحات کتابِ تاریخ می‌بیند در این کشور ساسانیانی بودند، سامانیانی بودند، عباسیانی بودند و مانند آن (وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ)، اینها را ما حدیث قرار دادیم و در کتاب‌های تاریخ دفن کردیم؛ اما آن‌که عالم را دارد می‌گرداند همین پنج، شش نفر هستند.

خیلی از این مسیحیان و راهبان و متدیّنانشان را ما نمی‌بینیم، کار به دست چند نفر است، آن چند نفر را می‌بینیم که «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»(2)؛ وگرنه بسیاری از اینها اهل زهد و تقوا هستند، لکن اصلاً چیزی از دستشان برنمی‌آید.

مگر قبلاً اگر کسی ایرانی را می‌دید همان سلطنت ملعون را می‌دید؟ بسیاری از مردها و زن‌ها باایمان بودند و اهل نماز شب بودند، کسی از اینها خبر نداشت؛ الآن هم در غرب همین‌طور است، بسیاری از این مردم مظلومِ فقیر از سلطه آنها به ستوه آمدند.

مظلوم در عالم زیاد است، نه ظالم!

ظالم همین چند نفرند که شما می‌بینید درنده‌خو هستند؛ خیلی‌ها هستند که بر اساس صلح دارند زندگی می‌کنند، آنها صدایشان به کسی نمی‌رسد؛ این چند نفری که الآن برای آدم‌کشی مسابقه می‌دهند، اینها چند نفر بیشتر نیستند؛ بسیاری از مردم مستضعف هستند.

شما ببینید امیدِ اینکه در بسیاری از کشورهای اروپایی، اسلام دینِ اول شود هست، راهی برای تبلیغ نبود و کسی راهی برای ترویج نداشت؛ همین که کمی به برکت روح مطهر امام راحل و شهدا یک نفس تازه‌ای شد هفتاد هشتاد ملیّت از شرق و غرب عالم آمدند «جامعة المصطفی» را تشکیل دادند.

الآن شعار رسمی مستضعفان این است «اطلبوا العلم ولو بقم»، این چیست؟ معلوم است تشنه همین حرف‌ها هستند.

راه باز نیست و اگر راه باز باشد آن وقت معلوم می‌شود که جریان «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» است.

«و الحمد لله ربّ العالمین»

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 159 الی 173

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

1. سوره مومنون، آیه44

2. سوره اعراف، آیه179

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

زن‌ها، خواهرها و دخترها باید واقعاً عظمت مقام مادری را بدانند.

مکرّر خدای سبحان از عظمت خلقت یاد کرد فرمود «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ»(1) و بعد هم فرمود «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»(2)

این را کجا انجام داد؟ آیا این نظیر سلول‌های بنیادی است که در شیشه یا در ظرف خاصّی که ادراک ندارد خدا «أَحْسَنُ الْخالِقینَ» می‌شود «فَتَبارَکَ اللَّهُ» می‌گوید؟! ... یا در حوزه نفسِ مادری این کار را می‌کند؟!

  • همایون سلحشور فرد

آنچه وجود مبارک حضرت ابراهیم دید همین بود که «إِنِّی أَری‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ» و همین هم واقع شده. 

پرسش: مگر شرع قائل به حُسن و قبح عقلی نیست؟

پاسخ: بله.

پرسش: چطور امر خداوند بر یک امر قبیحی جاری شده است؟

پاسخ: ما خلاف کنیم قبیح است؛ درباره مالِ خودمان حق نداریم که بگذاریم بیراهه کسی بیاید و از ما بگیرد ...

بسیاری از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم؛ ما خیال می‌کنیم خدا هم ـ معاذ الله ـ مثل یکی از افراد دیگر است، کسی حق ندارد در مال و جان ما بدون اذن ما تصرف کند که این صحیح است، برای اینکه ما مالک جان و مال هستیم(النَّاسُ‏ مُسَلَّطُونَ‏ عَلَى أَمْوَالِهِم)

این نسبت به قانونی است که خدا جعل کرده و عقل هم پذیرفته است، اما نسبت به ذات اقدس الهی ما واقعاً مالک هستیم یا امین می باشیم؟ ...

  • همایون سلحشور فرد

اصلِ قتل(یعنی کسی بخواهد دیگری را بکُشد)، ظلم است و قبیح؛ چه اینکه خودِ انسان [نیز] اگر بخواهد خودش را بکُشد، ظلم است و قبیح؛ [لذا] خودکشی هم حرام است.

سرّش آن است که مقدار سلطه ما بر بدن محدود است، ما «بالقول المطلق» مالک خودمان نیستیم؛ چه اینکه «بالقول المطلق» مالک مالمان هم نیستیم.

خدای سبحان که ما را مالک مال قرار داد، قلمرویی را برای سلطه ما قرار داد؛ این «النَّاسُ‏ مُسَلَّطُونَ‏ عَلَی أَمْوَالِهِم‏»(*) محدود است.

خدا این مال را در اختیار انسان قرار داد و او را مالک این مال قرار داد و حوزه سلطنت او را هم مشخص کرد؛ لذا اسراف حرام است، صَرف مال در کار حرام، حرام است؛ این را شارع اجازه نداد.

بدن ما هم این‌چنین است. این بدن ما درست است که در اختیار ماست، اما این‌چنین نیست که ما بتوانیم به آن آسیب برسانیم ...

و از اینکه قرآن کریم در بعضی از موارد دارد اینها به خودشان ستم کردند، معلوم می‌شود که ما امین هستیم نه مالک، اگر مالک باشیم تصرّفِ مالک در مملوک که ظلم نیست.

  • همایون سلحشور فرد