فرهنگ بسیجی 56
مدیریت اسلامی 19
همگی جمع شدند و به طرف چادر حمید (1) آقا راه افتادند.
- آقا مشکلات داریم! هر چه سریعتر برای ما مرخصی صادر کنید!
- آقا، ما کار و زندگی داریم، پایان ماموریت ما را بدهید، برویم!
یکی گویا عصبانی تر بود، با لحن تندی گفت:
- خودتان خانواده هایتان را می آورید اینجا، فکر نمی کنید که ما چه مشکلی داریم!
حمید ... اورکتش را روی دوشش انداخت و بیرون آمد.
- ۰ نظر
- ۱۰ دی ۹۶ ، ۰۸:۵۰
- ۲۷۶ نمایش