وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

۹۹ مطلب با موضوع «کشکول حکمت های قرآنی» ثبت شده است

در نظام تکوین فرمود انسان آزاد است، کسی را مجبور نکردند.

«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» (1) می‌خواهند به انسان بگویند شما آزاد هستی، می‌خواهی سم بخور می‌خواهی شهد بخور؛ آزاد هستی هر راهی را بروی.

آزادی انسان نه مجبور است نه مفوّض

اما در نظام تشریع خیر انسان در این است که سم نخورد؛ همین خدایی که می‌فرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، انبیا را عقول را فطرت را همه را بسیج کرده تا به انسان بگوید کدام راه را بروید.

اگر با داشتن حجّت بالغه الهی بیراهه رفت، مسأله «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ» (2) بگیر و ببند از آنجا شروع می‌شود.

  • همایون سلحشور فرد

این عبادت کردن خدا یک قرنطینه است.

اینکه می‌گویند هر کاری می‌کنید مستحب است بگویید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌» (*) این یک ادب زندگی است.

البته ثواب دارد و ثواب لفظی دارد و ثواب عبادی دارد، این سر جایش محفوظ است؛ امّا این راه زندگی را به آدم نشان می‌دهد.

انسان هر حرفی می‌زند، هر کاری می‌کند، چیزی را می‌خواهد بنویسد، چیزی را می‌خواهد بخواند اول می‌گوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» این یک قرنطینه است.

  • همایون سلحشور فرد

هر کاری که ذات اقدس الهی می‌کند برای کمال انسان است و کمال انسان هم فقط در راه عبادت است که قرب الی الله است ... 

فرمود ما هر کاری کردیم برای اینکه شما عبادت کنید؛ این فای «فَاعْبُدِ» تنها در این سوره نیست، هر جا سخن از این است که ما کاری کردیم برای اینکه شما کامل شوید و این هم هدف مخلوق است نه هدف خالق.

این‌‌چنین نیست که ذات اقدس الهی مقصدی داشته باشد (یک) و چون فاقد آن مقصد است ناقص است (دو) و کاری انجام می‌دهد که به وسیله آن کار به آن مقصد برسد (سه)، اگر بندگان عبادت نکردند ـ معاذ الله ـ خدا به مقصد نمی‌رسد (چهار)، هیچ کدام از اینها نیست.

خدای سبحان برای چیزی کار نمی‌کند؛ نه جهان را خلق کرد تا سودی ببرد، نه جهان را خلق کرد تا جودی کند.

  • همایون سلحشور فرد


در خلقت وجود مبارک موسی چه حادثه‌ای اتفاق افتاد که امّت او به این صورت در آمدند و در خلقت وجود مبارک عیسی چه حادثه‌ای پیش آمد که امّت او به این صورت در آمدند؟؛ اگر اینها را تحریک نکنند، اگر استکبار جهانی روی اینها کار نکند، اینها را رها کنند، طبعاً پیروان مسیح نرم‌تر از پیروان موسای کلیم‌ هستند ...

سرّش گفتند این است که وجود مبارک عیسی در حال نشاط، رحمت، انبساط، انعطاف و وضو به بار آمده است؛ وجود مبارک موسی در حال اضطراب، در حال سیّءالخُلق بودن، خوف، هراس به دنیا آمده است.

حالا اینها در حدّ کارهای ذوقی است، اسرار عالم را خدا می‌داند؛ ولی کارهای ذوقی گوشه‌ای از تفسیر را می‌تواند به عهده بگیرد، نه بحث‌های اساسی تفسیر را.

  • همایون سلحشور فرد

سرّ طرح قصّه ابلیس در چند سوره برای این است که مهم‌ترین مشکل جامعه بشری همان حرص، تکبّر و مانند اینهاست که جامعه را از پا درمی‌آورد.

دروغ گفتن،حسد داشتن،متکبّر بودن،هوا و هوس‌محور بودن، اینها جامعه را واقعاً از پا درمی‌آورد.

فقر و نداری تا اندازه‌ای انسان را متزلزل می‌کند، اما جامعه بر اساس دروغ و خلاف بر پا نمی‌ماند؛ لذا قصّه ابلیس را که مسأله تکبّر و حسد دامن گیر او بود، هر از چند گاهی به مناسبت‌هایی ذکر می‌شود ...

  • همایون سلحشور فرد

نمی‌شود گفت که کمیل(رضوان الله علیه) دارای قُرب فرائض بود قُرب نوافل بود.

کسی که دارای قُرب نوافل است ولیّ عصر او را تقبیح نمی‌کند، کسی که دارای قُرب فرائض است حافظ خون مردم است، حافظ مال مردم است، حافظ امنیت مردم است و حافظ استقلال مردم است ...

بنابراین او یک آدم خوبی بود، منتها مدیر و مدبّر نبود.

نقل دعای «کمیل» معنایش این نیست که به مقام قُرب فرائض رسید ... ما از کجا ثابت کنیم که او دارای قُرب فرائض است؟ از کجا ثابت کنیم او دارای قُرب نوافل است؟ با احتمال که نمی‌شود گفت این قُرب فرائض و نوافل دارد.

نصّی است از ولیّ خدا و امام زمانش که می‌گوید تو این کار بد را انجام دادی و تو پلی برای غارتگران شدی؛ حالا حضرت توبیخ دیگری نکرد، حرف دیگر است.

مستحضرید تمامِ نامه این نیست، آنچه که در نهج‌البلاغه آمده است بخشی از نامه‌های وجود مبارک حضرت امیر است.

غرض این است که با وجود آن دعا نمی‌شود گفت که او شاید قُرب فرائض داشت، با شاید و باید و مانند آن قرب فرائض و قرب نوافل ثابت نمی?شود. ..

بله، دعا یادش داد و خیلی از چیزها یاد دیگران دادند، اما معنایش این نیست که دارای قُرب نوافل است.

گاهی ممکن است انسان در زمان «هُدنه» و آرامش اهل نیایش باشد، اما وقتی که امتحان الهی پیش آمد، جان مردم، مال مردم، خون مردم، تدبیر برای مردم و مدیریت مردم پیش آمد، نتواند اداره کند.

افراد دیگری هم بودند که حضرت امیر فرمود خوبی پدرت باعث شد که من به تو کار دادم، وگرنه تو که شایسته این کارها نبودی. (1)

غرض این است که اثبات اینکه فلان شخص دارای قُرب نوافل یا فرائض هست کار آسانی نیست ...

پرسش: بالأخره حضرت به کمیل فقط گفت در راه من به شهادت می رسی؟ اینکه واقع شد.

پاسخ: نه، دو حرف است و همه شهدا که یکسان نیستند؛ همان طور که همه انبیا یکسان نیستند، همه مرسلین یکسان نیستند، «لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ» (2) یک، «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» (3) دو.

اولیای الهی، شهدا، صدّیقین و صالحان هم این‌‌چنین هستند و اینها هم درجاتی دارند، اما این‌طور نیست که حالا کسی که به تعبیر حضرت امیر(سلام الله علیه) پلی بشود که رهزن ها بیایند خون مردم را بریزند، بگوییم این شخص از قرب نوافل یا فرائض برخوردار بود، این چنین نیست ...

مدیریت او ضعیف بود ... یا ضعف در اراده بود یا ضعف در تدبیر بود، بالأخره یا ضعف علمی بود، ضعف سیاسی بود.

تو نباید پیش?بینی می‌کردی؟! تو باید چهار تا «عین» می‌داشتی راه‌بین می‌داشتی، همین طور خوابیدی؟! آنها هم آمدند زدند، بردند و کشتند.

مگر آدم با اینکه دشمن دارد همین طور شب می‌خوابد؟!

خدا ـ ان‌شاء‌الله ـ نظام را حفظ کند!

«والحمد لله رب العالمین»

پی نوشت ها:

1- نهج البلاغه, نامه71

2- سوره اسراء, آیه55

3- سوره بقره, آیه253

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 41 الی 44

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

شما می‌بینید دین اعتکافی در مسجد دارد که همه ما می‌شناسیم، «مرابطه»‌ای دارد که اعتکاف در مرز است و آن را کمتر می‌شناسیم، برای اینکه کمتر آن کار را کردیم و کمتر کسی توفیق پیدا می?کند که حداقل سه روز و حداکثر چهل روز برود مرزداری کند.

مسجد چون آمدنش رایگان است جا پیدا نمی‌شود؛ اما مرزداری هم همین اعتکاف است، منتها در اعتکاف می‌گویند روزه بگیر و بخواب و در آن?جا می‌گویند نخواب که مبادا اسیر شوی... آن?جا مشتری ندارد، اما مسجد چهارده هزار، پانزده هزار، شانزده هزار، چون کار رایجی است و ارزان است، مشتری دارد.

مرزداری (مرابطه) اعتکاف سه روزه است، یعنی کمتر از سه روز مشروع نیست؛ یک وقت است کسی سرباز است، به او می‌گویند یک روز بمان یا دو روز پُست بده که حرف دیگری است؛ اما بخواهد این مستحبّ دینی را عمل کند، این قصد دارد، مستحب است، حساب و کتاب خاصّ خودش را دارد که باید بگوید من قصد «مرابطه» کردم، نیّت «مرابطه» کردم «لله سبحانه و تعالی»؛ ... این یک امر عبادی است...

  • همایون سلحشور فرد

تنها مشکل امروز جهان این است که نمی‌داند این قدرت را در چه راه صرف کند، همه تلاش و کوشش آنها این است که بگویند «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی» (1) و الآن هم که می‌بینید دم از دموکراسی می‌زنند، برای این است که دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ از بس اینها آدم کشتند خسته شدند!

چند بار به عرضتان رسید، جنگ جهانی اول و دوم را همین‌ها راه‌اندازی کردند و در ظرف یک قرن بیش از هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها کشتند که الآن آمدند دم از دموکراسی و آزادی و امنیت می‌زنند، از بس کُشتند خسته شدند و منتظر هستند که راه نجاتی باشد و آن راه نجات اسلام است.

اسلام می‌گوید اگر قدرت داشتی که معدن مِس مثل آب روان در اختیارت باشد، از این ظرف بساز نه شمشیر!

  • همایون سلحشور فرد

درباره انسان، محدوده او را از لحاظ درون‌ مرزبندی کرده است؛ محدوده او را از نظر برون‌مرزی مشخص کرد و گفت انسان این است، اگر از این محدوده بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (2)

این تحقیر و سبّ و لعن نیست، این تحقیق است؛ می‌فرماید اگر کسی از این محدوده? درون‌مرزی انسان را که ما گفتیم بیرون رفت و از محدوده? برون‌مرزی انسان را که ما تبیین کردیم بیرون رفت، این واقعاً حیوان است.

نه اینکه بخواهد بد بگوید، می‌فرماید سه راه دارد:

1- یا چشم باطن پیدا کن؛ نظیر صحنه عرفات که وجود مبارک امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) آن صحنه?ها را به اصحابشان نشان دادند (2و3)، درون افراد را هم‌اکنون ببین.

2- یا به حرف معصومان اکتفا کن که اینها می‌گویند واقعاً «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ»

  • همایون سلحشور فرد

قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/2

هیچکس حق ندارد بدون علم نفس بکشد!

در استخر علم انسان شنا می‌کند که این می‌شود دین، از این شیرین‌تر؟! از این زیباتر؟!

این کتاب را آدم بالای سر می‌گذارد؛ این مسأله قرآن به سر گذاشتن توقیفی نیست که همان لیالی قدر باشد، هر شب انسان می‌تواند قرآن به سر داشته باشد.

می گوید شما در استخر علم شنا کن، در منزل خودت یک استخر علم داشته باشی و در علم شنا کن!

بالأخره انسان یا تکذیب می‌کند یا تصدیق و یا قبول می‌کند یا نکول، فرمود هر دو باید عالمانه باشد.

انسان یا تابع است یا متبوع، اگر متبوع بود، مرجع بود، استاد بود، رهبر بود، مسؤول بود، باید عالمانه باشد و همچنین تابع بود باید عالمانه باشد.

این دو آیه سوره مبارکه «حج» همین طور است که فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ * ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (1)

بدون علم حرکت می‌کند یک عدّه را به دنبال خود راه‌اندازی می‌کند و می‌خواهد آنها را گمراه کند.

برخی هم «یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ» (2)، به دنبال هر کسی راه می‌افتد.

فرمود اگر تابع و مقلّدی، محقّقانه باشد؛ متبوعی، محقّقانه باشد.

از این شیرین‌تر که هیچ کس حق ندارد بدون علم نفس بکشد و باید عالمانه و محقّقانه باشد؟! بالأخره در تقلید که نباید مقلّد باشد، در تقلید باید محقّق باشد.

پی نوشت ها:

1. سوره حج، آیات8 و 9

2. سوره حج، آیه3

مطالب مرتبط قبلی:
1- بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!
2- اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید!

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد