وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

۹۹ مطلب با موضوع «کشکول حکمت های قرآنی» ثبت شده است

253

اینکه قرآن می فرماید این کتاب متشابه است، چطور متشابه است؟

فرمود یک اختلاف داخلی در بعضی ها هست، ما این گره کور را به وسیله بعضی ها حل می کنیم؛ معلوم می شود این ها با هم آشنا هستند؛ اگر طبیب و مریض با هم اختلاف می داشتند که طبیب به بالین مریض نمی آمد.

فرمود بعضی ها به حسب ظاهر بیمار هستند، بعضی ها به حسب ظاهر طبیب هستند، ما این طبیب را به بالین این بیمارها می فرستیم، تا این ها حل بشود.

این متشابهات به منزله بیمارهای علمی هستند، آن محکمات به مترله اطبّای علمی هستند.

  • همایون سلحشور فرد

252

برجسته ترین دعای امت اسلامی این است که «لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا» (1).

یک امت اسلامی از خدای سبحان می­ خواهد که یک­ دست باشیم، کینه کسی را نداشته باشیم، بر فرض هم اختلافی هست قابل حل است؛ این طور نیست که حالا ما خودمان را به کینه مبتلا کنیم که ده­ ها خطر را همین کینه به همراه دارد، نه خاطرات سالمی برای آدم می­ گذارد، نه وقت سالمی برای آدم می­ گذارد، نه آرامشی برای خانواده می­ گذارد.

  • همایون سلحشور فرد

 251

پرسش: بعضی از بچه ها که به دنیا می آیند دست و پا ندارند، این ها مگر خلقت خدا نیستند؟

پاسخ: البته این هم در اثر اینکه خدای سبحان نسبت به اینها فاعل تام است، نه علت تام.

پدر باید مواظب باشد، مادر باید مواظب باشد، هم عقل و هم فطرت می گوید و هم انبیا را فرستاده برای اینکه شما مواظب باشید.

فرمود اگر فلان کار را کردید بچه ناقص الخلقه به دنیا می آید؛ فلان عمل را کردید ناقص الخلقه به دنیا می آید؛ فلان کار را نکردید، مستوی الخلقه به دنیا می آید.

ذات اقدس الهی نسبت به تک تک موجودات فاعل تامه است، نه علت تامه. نسبت به اصل نظام علت تامه است، چون دیگر قابلی در کار نبود.

آن وقت این را هم تربیت کردند، دستور دادند و گفتند این امور را رعایت کنید؛ حتی اگر خواستید آن فرزند زیبا شود، آن مادر در دوران بارداری میوه خوب مصرف کند، معطر باشد، سیب مصرف کند، دیگر عصبانی نشود، همه اینها از جزئیات و کلیات را گفتند.

  • همایون سلحشور فرد

250

 

در بحبوحه خلافت حضرت، کسی آمده که تاجر آبرومندی بود و در اثر رخدادهای ناگوار، وضع مالی او به هم خورد، آمد خدمت حضرت و درخواستی کرد.

 

حضرت به مأمور امور مالی خود فرمود هزار واحد به او بده.

 

آن ها می دانستند که حضرت امیر اهل گذشت بیجا نیست، حسابدار به حضرت عرض کرد که هزار مثقال طلا یا هزار مثقال نقره؟

 

فرمود ببین مشکل او با چه چیزی حل می شود؛ کلاهما عندی حجران، فرمود طلا و نقره نزد علی، سنگ است (1) ... اگر کسی این درک را داشته باشد، آبروی او محفوظ است، دیگر اینچنین نیست که عمری را به بی آبرویی بگذراند.

 

این می شود شرح صدر؛ یعنی مصدر امور دارد؛ به جای «أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»، «أَمَّارَةٌ بِالحُسن» دارند، این طور نیست که فقط «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (2) باشد، آن مردان الهی هم «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالحُسن».

  • همایون سلحشور فرد

248

کسی که در برابر حق تسلیم نیست، حق را نمی‌پذیرد، انکار می‌کند، آن فطرت را چون غبارآلود کرده، «کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ» (1)؛ «رین» یعنی چرک، چرکین کرده، پیدا نیست؛ کسی این فطرت را دفن کرده و بر بالای قبر فطرت، ویلا ساخته.

و فرمود: «وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (2) ... دسیسه یعنی انسان چیزهایی را کنار ببرد، امری را در وسط دفن کند، بعد این خاک‌ها را روی آن بریزد، این را می.گویند دسیسه ...

برخی‌ها دسیسه می‌کنند، بلکه تدسیس می‌کنند ... این فطرت شفاف و نورانی که ما دادیم، اغراض، غرایز، شهوت‌ها و غضب‌ها را کنار می‌زند، این را در آن درون دفن می‌کند، بعد خس و خاشاکِ اغراض و غرایز و اوهام و خیالات و شهوت‌ها و غضب را روی آن می‌گذارد، بالای آن ویلا می سازد و می‌نشیند.

  • همایون سلحشور فرد

247

 

ما نباید همیشه بگوییم «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» (1)؛ البته این برای برخی از مجاهدان است، آن مجاهد نستوه می‌گوید من فرشته‌ای هستم که می‌آیم و دیو را بیرون می‌کنم؛ این دو طریق است، دو فکر است، دو نحوه جهاد است    . 

ما حتماً باید منتظر باشیم و بگوییم «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» یا آن فرشته به قدری قوی است که می‌آید و دیو را هم بیرون می کند؟

یک وقت است انسان به حضرت موسای کلیم (سلام الله علیه) عرض می‌کند ما وارد آن منطقه نمی‌شویم، مگر اینکه این عمالقه بیرون بروند «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (2) که اگر آن‌ها بیرون رفتند، ما وارد آن منطقه می‌شویم.

  • همایون سلحشور فرد

246

 

اختصاصی به حوزه و دانشگاه که ندارد؛ یک انسان اگر بخواهد بفهمد «مشروح الصدر» شد یا نه، این قرآن در درون قلب او تابید و این قلب را باز کرد یا نه، راه آن چیست؟

وقتی ابن مسعود از وجود مبارک حضرت سؤال کرد، فرمود: علامت شرح صدر این است: «التَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورِ وَالْإِنابَةَ اِلی‏ دارِ الْخُلُودِ وَالْإِسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نزول الموت» (۱) این سه نشانه و علامت شرح صدر است.

یکی اینکه انسان از دار غرور تجافی کند. «تجافی»؛ یعنی جا خالی کردن و آماده برخاستن.

ببینید وقتی که میوه‌های درخت پایین افتاد، میوه‌شناس آن سالم‌ها را انتخاب می کنند، کرم‌زده‌ها را رها می‌کند

  • همایون سلحشور فرد

245

 

فرمود خاصیت قرآن این است که «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» اما «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا» (1).

 

این طور نیست که اگر کسی «نبذوا کتاب الله وراء ظهورهم» قرآن کاری به آنها نداشته باشد، بلکه قرآن آن تاریک را تاریک تر می کند، برای کسی که «فی قُلوبِهِم مَرَضٌ» است «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا» (2) می کنند.

 

الآن این میوه شیرین و شاداب برای انسان سالم، سودمند است، او را نمو می دهد، پرورش می دهد و مانند آن؛ ولی برای کسی که دستگاه گوارش او زخمی است، این میوه را هر چه بخواهد مصرف کنند، چون هضم نمی کند این میوه، درد او را اضافه می کند، این تقصیر میوه نیست.

  • همایون سلحشور فرد

244

در قرآن فرمود ما حرف ها را بازگو می کنیم، گوش شنوا این ها را تحویل می گیرد «و تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ» (1)...

فرمود هر کس هر جا می رود، باید ظرف و وعائی همراه او باشد؛ ما این ظرف را دادیم، اما شما این ظرف ها را با چیز دیگر پر گردید.

انسان چقدر قصه و چقدر سریال و چقدر روزنامه های باطل و امثال باطل را باید بخواند؟ مگر آدم هر چیزی را می خواند؟ هر قصه ای را می خواند؟ هر کتابی را می خواند؟.

شما شرح حال این بزرگان را مطالعه کنید؛ نذر برای ما رایج است، قسم برای ما رایج است، اما عهد در بین ما مرسوم نیست؛ این «رسالة العهد» را بسیاری از بزرگان نوشتند ... خیلی از بزرگان عهد کردند که قصه نخوانند، کتاب های غیر علمی نخوانند، حرف های غیر علمی نزنند، حرف های غیر علمی را گوش ندهند.

مگر ظرفیت ما چقدر است؟ اگر انسان قصه گوش بدهد، مدام سریال ببیند، مدام روزنامه های باطل بخواند، این جام پر می شود.

فرمود آدم وقت خود را برای حرف غیر علمی تلف می کند « و تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ» ...

  • همایون سلحشور فرد

243

 

اگر - خدای ناکرده - بیراهه رفتید ما این راه را می بندیم.

 

در بیانات نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) است که به اندازه عطش هر بوته ای از گیاه، خدا یک قطره باران مشخص کرده است، سهمیه به این ها داد (1)؛ به سبب گناه شماست که این گیاهان تشنه می مانند.

 

اینکه فرمود اگر خدای سبحان افراد را به گناه آن ها بگیرد، «و ما ترک على ظهرها من دابة» (هیچ جنبنده ای بر پشت زمین نمی ماند) همین است، این مار و عقرب ها به وسیله ما در خشکی می مانند، آن ها کاری به ما ندارند، این مورها، مارها، حیوانات بیابان و گوسفندها که گرسنه و تشنه هستند، در اثر سیئات ماست.

  • همایون سلحشور فرد