اجرا شده در مراسم سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و یارانش
13 دی ماه 1401
مصلی تهران
مشاهده در سایت روشنگری
دریافت از سایت روشنگری
فیلم کامل مراسم از سایت تلویبیون
- ۰ نظر
- ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۰:۲۲
- ۴۹ نمایش
همایون سلحشور فرد، کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
درخواست اخیر سازمان سنجش برای قطع اینترنت به منظور جلوگیری از تقلّب در زمان برگزاری آزمون کنکور سراسری، مانند کاری است که وزارت بهداشت، ستاد مقابله با کرونا و پزشکانِ پوزیتیویست برای مقابله با ویروس کرونا میکنند.
سوزن هر دو گروه فقط روی صورت مسأله (تقلّب و ویروس) گیر کرده است و کاری به تبعاتِ تصمیماتِ تکجانبهنگرانه خود در زندگی مردم ندارند.
به جای تلاش در جهت ایجاد و تقویت عوامل مؤثر بر سلامت، حذف و یا کاهش عوامل مستعدکننده بیماری، آموزش سبک زندگی سالم و تقویت سیستم ایمنی بدن در برابر ویروس، فقط میگویند ماسک بزنید، واکسن بزنید، با یکدیگر دست ندهید، جایی نروید، با همدیگر حرف نزنید، دورهمی نداشته باشید، از یکدیگر فاصله بگیرید، مناسک ملّی و شعائر دینی را تعطیل کنید، حتی حضور در اجتماع را به صفر برسانید و خلاصه این که از ترس کرونا بمیرید !
حالا سازمان سنجش فقط ۲ ساعت میخواهد روش تمرکز صرف روی صورت مساله به جای زمینهسازی برای حل جدّی و اساسی آن را به کار ببرد، همه اعتراض میکنند امّا وقتی متخصصان و مسؤولانِ تکجانبهنگرِ حوزه سلامت حدود ۲ سال زندگی و روابط اجتماعی مردم را با انواع پروتکلهای غیرهمهجانبهنگرانه و ضدّاجتماعیشان در معرض تهدید قرار میدهند، هیچکس جرأت انتقاد ندارد و هر کسی هم که نقدی را مطرح کند، به وی برچسب ضدّعلم میزنند !
وقتی گفته میشود باید به زندگی با ویروس کرونا عادت کنیم، پس سیاستهای مبتنی بر حمله به ویروس و مهار آن همانند گذشته و همانند سایر کشورهایی که سفت و سخت تر از ما این سیاست ها را پیاده کردند، محکوم به شکست است و نمیشود کسب و کار و آداب و مناسک و روابط اجتماعی را از ترس ویروس کرونا و موجهای یکی پس از دیگری آن تعطیل کرد.
بلکه باید ضمن آموزش صحیح (و نه آموزش هایی که مردم را دچار ترس و وسواس کند)، با انجام انواع مداخلههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی از سوی مسؤولان و متخصصان همه حوزهها، بسترسازیهای لازم را برای اصلاح سبک زندگی و اتخاذ رفتار سالم از سوی مردم فراهم کرد تا جسم و جان رنجور و له شده آنان زیر بار چرخهای توسعه ناموزون و مقلّدانه و غیرمبتنی بر آموزههای خودی، در برابر هر عامل بیماریزایی تقویت شود و آسیبپذیریشان در برابر هر ویروس جدید و قدیم کاهش یابد.
پیش نشست میگذارند با عنوان حکمرانی در مکتب شهید سلیمانی.
هیچ حرفی هم ندارند بزنند جز یک مشت حرفهای بدیهی و کلیشهای و تکراری که آدم را یاد این ضربالمثل میاندازد:
«ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺷﯿﺦ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ/ ﭘﻨﺠﻪ ﺭﺍ باز ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺟﺐ.
ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ/ ﺷﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
ﯾﮏ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ/ ﺍﺑﺮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.
ﺯﻥ ﻧﻮ ﺭﺍ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ/ﻣﺮﻍ ﻧﺮ ﺭﺍ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ.
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﯼ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ/ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ خواب ﺍﺳﺖ».
اساتید در این نشست میگویند که حاجقاسم اخلاص داشت، صداقت داشت، شجاعت داشت و ... و حیف که در این فرصت کوتاه فرصت نداریم روی تک تک این موارد بحث کنیم!
حضرات ظاهراً حرفی برای گفتن ندارند، کمبود وقت را بهانه کردهاند.
اگر به اندازه آسفالتی که اجازه نمیدهید ماشین سنگین (اتوبوس ایاب و ذهاب کارکنان) از روی آن رد شود تا مبادا آسیب ببیند، نگران زیرمجموعهتان بودید، ما باور میکردیم که درکی از حکمرانی در مکتب حاجقاسم دارید.
همایون سلحشور فرد، کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
همیشه تصور می کردم هدف از ورزش باید سلامتی و نشاط و شادابی و دستیابی به حال خوب در حوزه فردی و فرصتی برای ایجاد ارتباط مؤثر، تحکیم روابط دوستانه و تلطیف محیط جامعه در حوزه اجتماعی باشد؛ لذا وقتی که می دیدم در مسابقات فوتبال محله یا مدرسه برخی به شدت حرص و جوش می خورند و عصبانی می شوند و داد و فریاد راه می اندازند و پرخاشگری می کنند و گاهی حتی کار به فحاشی و درگیری کشیده می شود، به شدت متعجب و منزجر می شدم تا اینکه دربی شرم آور بهمن ماه سال 1373 اتفاق افتاد و باعث شد به طور کلی دندان علاقه و گرایش به این نوع ورزش را بکنم.
همان سال علی رغم اعلام همه نوع محکومیت علیه فوتبالیست های هنجارشکن از سوی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، شاهد بودم که چند صباحی بعد، اجرای همه این احکام نادیده گرفته شد و مشخص شد که ظاهراً بنا نیست هیچ خط قرمزی برای رعایت اخلاق و آداب اجتماعی در این ورزش جدی گرفته شود.