وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

رنجنامه های دهه هفتاد/28

نماهنگ صوتی منتشر نشده از حاج صادق آهنگران
به مناسبت هفته دفاع مقدس

دوران دانشجویی که گاهی با مجموعه روایت فتح در ارتباط بودم، یک نوار کاست حاوی دو نماهنگ صوتی زیبا از مثنوی های «راز شب» و «شراب 8 ساله» به من دادند که تا کنون ندیدم جایی منتشر شده باشد.

البته قسمت هایی از مثنوی «راز شب» در تیتراژ سری های بعدی مجموعه «روایت فتح» پس از شهادت سید مرتضی آوینی پخش شد که در ابتدای همین نماهنگ صوتی کامل هم حاج صادق آهنگران توضیح می دهد طبق توصیه شهید آوینی چون تیتراژ قبلی (مثنوی «شهادت») قدیمی شده بود بنا شد روی یک اثر جدید کار شود که همین مثنوی «راز شب» انتخاب شد.

لذا ابتدا متن کامل این اشعار را تقدیم می کنم که در برخی سایت های دیگر تحت همین عنوان(یا تحت عنوان مثنوی «شرمساری») منتشر شده است و سپس در انتها می توانید فایل صوتی آن را دریافت کنید:

  • همایون سلحشور فرد

رنجنامه های دهه هفتاد/27

مثنوی «شیعه نامه» 

مثنوی «شیعه نامه» را شاید شنیده و خوانده باشید.

در سایت های دیگر هم منتشر شده است.

اما شاید ندانید سراینده این اشعار(مرحوم آقاسی) سر سیاه زمستان از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اخراج شد!

لذا در این قسمت از رنجنامه های دهه 70، این مثنوی را بازنشر می دهم:

  • همایون سلحشور فرد

173

فرمود من بشر را آزاد گذاشتم، این آزادی راه کمال اوست، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(1) هیچکس در دین مجبور نیست؛ یعنی تکویناً آزاد است، چون هر راهی را که انتخاب کند به اختیار خودش باشد و کمال او هم در همین است.

اما این ـ معاذ الله ـ به معنای اباحه‌گری نیست که هر کسی هر حرفی خواست بزند و هر کاری خواست انجام دهد که این به عنوان آزادی بیان یا آزادی قلم باشد، وگرنه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(2) بگیر و ببند الهی برای چیست؟

همین خدایی که می‌فرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، می‌گوید بگیرید و ببندید و بزنید!

پس این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی بشر را من آزاد خلق کردم یا به طرف حق یا به طرف باطل؛ هیچ جبری نیست، انسان مجبور است که آزاد باشد، این از بهترین نعمت‌های الهی است.

فرمود آزادیِ او در اختیار او نیست، ما او را مجبور کردیم که آزاد باشد، ما او را این‌طور خلق کردیم. هیچکس نمی‌تواند جلوی آزادی خود را بگیرد؛ یعنی یک کار بدون اراده انجام دهد.

همان‌طوری که دو دوتا پنج‌تا مستحیل است، اگر کسی بخواهد کارِ بی‌اراده انجام دهد مقدورش نیست ...

  • همایون سلحشور فرد

این امپریالیسم است که روابط انسان ها را پیچیده، بروکراتیک و به قول شهید بزرگ، دکتر علی شریعتی، جن زده جلوه می دهند.

کلیه روابط سالم، ساده هستند.

اگر روابط انسان با خدایش رابطه ایست بسیار ساده، چرا باید روابط انسان با انسان های دیگر پیچیده باشد؟!

برای درنوردیدن طومار روابط جن زده و جن زدگی باید به سادگی و بداهت در روابط توجه کرد.

این روابط استثماری و روابط استعماری هستند که انسان ها رو به خود و به دیگران بیگانه می کند.

اگر راه های مشاوره و مشورت باز باشد، اگر انسان ها خود را یکی رئیس و دیگری مرئوس ندانند، اگر انسان ها با هم رابطه سالم و انسانی داشته باشند، به بهترین انسان در میان خود رأی خواهند داد که اداره امور را بر عهده بگیرد و بهترین افراد را برای اداره امور کشور انتخاب خواهند کرد.

مستند «تاریخ شفاهی ایران/ 18 شهریور ماه 1396/ شبکه مستند سیما/ جلسه مجلس خبرگان قانون اساسی در بررسی و تصویب اصل79/ مهر ماه 1358

دریافت گزیده مستند

 مشاهده و دریافت کامل مستند

لینک در وبلاگ تکلیف الهی

  • همایون سلحشور فرد

سال 72 بعد سربازی با فراخوان معلمّمان استاد محمد اکرمی بنا شد که با جمعی هماهنگ و منسجم از شاگردان قدیمش در امور پرورشی مدرسه مشغول شویم و هر کس گوشه ای از کار را به عهده بگیرد.

چند سالی بود که ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) منزلمان هیأت و مراسم جشن مولودی برقرار بود.

آن سال بنا شد بعد مراسم جشن، جلسه توجیهی با حضور دوستان در اتاقم برگزار شود(یادش به خیر اون قدیما خونه ها بزرگ بود) و حاج آقا اکرمی برایمان صحبت کند.

سخنان حاجی بیشتر حول و حوش وضعیت اسف بار فرهنگی در جامعه بود و تکلیف انقلابی و رسالت سنگینی که بعد شهداء بر عهده ماست(حیف شد که ضبط نکردم) اواخر جلسه هم اشاره کوتاهی به اهداف و برنامه های فعالیت فرهنگی و پرورشی در مدرسه داشت.

گرچه جلسه به درازا انجامیده بود و برنج ها حسابی ته دیگ بسته بود، ولی سخنان حاجی آنقدر دلنشین و تنبّه آور و بیدارکننده و مسؤولیت آفرین بود که کسی احساس خستگی و گشنگی نمی کرد.

جلسه آن شب تمام شد و حاجی روز بعد رفت مدرسه.

مدیر مدرسه معلم فیزیک ما بود؛ یک آدم حزب اللّهی و جانباز دفاع مقدّس که یکی از دست هایش از مچ قطع شده بود.

اما این مدیر ما در یک برخورد ناباورانه و ناشی از توهّم توطئه‌ ، برگشت به حاجی گفت:

  • همایون سلحشور فرد

172

در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) است کسی دنیا را مذمّت کرده، فرمود «أَیُّهَا الذَّامُ‏ لِلدُّنْیَا»(1) ای کسی که داری دنیا را مذمّت می‌کنی! چه عالَمی زیباتر از دنیا؟! چه عالمی راستگوتر از دنیا؟! کجای آن بد است؟

او اگر چهارتا جمال را به شما نشان داد، بیمارستان و گورستان را هم به شما نشان داد، او که کار بدی نکرده است؛ این «مَتْجر» اولیای خداست، هر کس به هر جایی که رسید در همین دنیا رسید؛ ذرّه‌ای خلاف و دروغ و فتنه در دنیا نیست.

بله، او اگر پارک را نشان دهد و گورستان را نشان ندهد و اتاق سالمندان را به شما نشان ندهد، می‌گویید او فریبکار است؛ لذا فرمود «مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ‏ وَ لَکِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ»(2)، او شما را فریب نداد، او راستگوترین راستگوهای این نشئه است، شما فریب خوردید.

اگر او غدّه‌های سرطانی را به شما نشان نداده بود، بیماری‌های «صعب‌‌العلاج» را به شما نشان نداده بود، می‌گفتید فریبکاری کرده، اما دارد همه را به شما نشان می‌دهد.

این‌طور نیست که فقط مدرسه و پارک را نشان دهد و بیمارستان و گورستان را نشان ندهد؛ همه را به شما نشان داد فرمود: «مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ‏ وَ لَکِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ» این «مَتْجر» اولیاست.

پی نوشت ها:

1.     نهج البلاغه، حکمت131

2.     نهج البلاغه، خطبه223

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

171

شما مستحضرید همه نعمت‌ها را ذات اقدس الهی برای بشر فراهم کرده است، فرمود همه بشر عائله من هستند و من باید روزی همه را تأمین کنم و تأمین هم کرده است «ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»(1) که با «عَلَی» تعبیر کرده.

فرمود تمام مار و عقرب عائله من هستند، چه رسد به فقرای شرق یا غرب، من روزی همه را تأمین می‌کنم؛ اما می‌بینید قسمت مهمّ درآمد روی کُره زمین به وسیله همین مستکبران صَرف هزینه جنگ است.

همین آمریکا، همین اسرائیل، همین مستکبران پنج به علاوه یک و دو و سه و چهار و پنج و همینها!

شما بودجه‌های نظامی اینها را نگاه کنید، می‌بینید اکثر بودجه کُره زمین صرف آدم‌کشی است؛ این کارخانه‌های اسلحه‌ آدم‌کشی سه شیفته دارند کار می‌کنند.

اگر مردم عاقل باشند، این [وضع] دنیای ویران و خراب می‌شود؟ ...

  • همایون سلحشور فرد

170

این رساله «التعجّب» که برای کنزالفوائد کراجکی است که بارها این رساله را شنیدید، این رساله اسم آن «التعجّب» یا «عجب» است ...

رساله آ‌ن بزرگوار، چون «عجبٌ، عجبٌ» است اصلاً رساله اسمش «عجب» است یا رساله اسمش «التعجّب» است؛ این رساله هیچ نام دیگری ندارد مگر «رسالة التعجّب» یا «رسالة العجب» چون همه این تیترها و فصل‌هایش این است که «عجبٌ، عجبٌ».

می‌گوید یک وقت بانویی که دومی ندارد، این در همین مدینه ـ این بانو دیگر در بانو بودن دومی ندارد ـ شب‌‌ها و روزها آمد گفت بیایید علی‌بن‌ابی‌طالب را یاری کنید، جواب ندادند.

در همین مدینه طولی نکشید زنی بلند شد آمد گفت بیایید علی‌بن‌ابی‌طالب را بکُشید، هزارها نفر جواب دادند! «التعجّب!» این است.

استدلال ذات اقدس الهی این است که «لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ» ...

رهبران الهی که بودند، در دسترس هم که بودند، خودشان را هم که معرفی کردند، شما حرف آن بانو را گوش ندادید، اما حرف این زن را گوش دادید؛ همیشه این‌طور است! «قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ»، این احتجاج در جهنم است ...

مشابه همان استدلالی که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) به کسی که مستشار دیوان عالی اموی بود، فرمود شماها درِ خانه ما را بستید، اگر شماها نبودید که در خانه ما بسته نمی‌شد.(1)

... بنابراین این‌چنین نیست که اگر کسی مستضعف شد جهنم نرود یا عذابش کمتر باشد.

حضرت سیّدالشهداء(سلام الله علیه) فرمود شما که مثل یک مُشت ملخ جمع شدید، آخر بگویید من چه کسی هستم! من که خودم را معرفی کردم. در تمام روی کره زمین فرزند دختر پیغمبر غیر از من نیست؛ مثل یک مُشت ملخ جمع شدید برای کشتن من برای چیست؟!؛ گفتند: «بُغضاً لأبیک»(2)

 این مستضعف مثل آن مستکبر عذابش دو برابر است، چون فرمود «لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ».

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

1- الکافی(ط ـ اسلامی)، ج5 ، ص106؛ «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لَوْ لَا أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ وَ یَجْبِی لَهُمُ الْفَیْ‌ءَ وَ یُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ یَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا...». 

2- ینابیع المودة، ج3 ، ص80.

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

فرهنگ_بسیجی/49

حفظ بیت المال/21

در «پاوه» روستایی هست به نام «نجار»؛ به فرماندهی «حاج احمد متوسلیان» برای آزادسازی آنجا رفتیم.

پس از درگیری با دشمن و وارد آوردن تلفات به آنها هنگام غروب آفتاب به طرف مقر خودمان برگشتیم.

حاج احمد طبق روال همیشه آخرین نفری بود که از روستا خارج شد؛ در راه که می رفتیم، کلاه آهنی یکی از بچه ها از سرش افتاد و به ته دره ای عمیق افتاد.

با وجود خطر زیاد، حاج احمد خودش رفت ته دره و کلاه آهنی را آورد.

ما به این کار حاجی اعتراض کردیم، ولی حاج احمد گفت: «من حاضر نیستم حتی یک بند پوتین از اموال بیت المال به دست ضدّانقلاب بیفتد.»

بریده نشریه فرهنگ آفرینش، 7 آذر 1374
  • همایون سلحشور فرد

169

شعار رسمی جاهلیت این بود: «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»

به فکر برادرت، به فکر قبیله‌ات، به فکر باندت، به فکر حزبت، به فکر هم‌فکرت باش چه ظالم چه مظلوم ...

وقتی اسلام آمد وجود مبارک حضرت این شعار رسمی را به دو صورت تغییر داد و فرمود نگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»، بلکه بگویید «انْصُرْ المَظلُوم سَواءٌ کَانَ أخَاکَ أَوْ غیرِ أخَاک».

به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد و اگر خواستید همین شعار را بدهید بگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»(*) معنایش را عوض کنید.

یعنی به فکر برادرت باش برادرت را کمک کن؛ برادرت، هم‌حزبت، هم قبیله‌ات را کمک کن اگر مظلوم است به داد او برس و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند، این کمک به اوست.

این‌طور پیغمبر شعار را عوض کرد، فرمود یا الفاظتان را عوض کنید یا معانی را عوض کنید یا بگویید «انْصُرْ المَظلُوم» چه برادر چه غیر برادر، یا بگویید «انْصُرْ أَخَاک» برادرت را کمک کن، اگر مظلوم است دستگیری کن و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند.

«أحد الأمرین» را وجود مبارک پیغمبر دستور داد که انجام دهید. 

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت:

*_ مفردات الفاظ القرآن، ص564؛  قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ: «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً، قَالَ: أَنْصُرُهُ مَظْلُوماً فَکَیْفَ أَنْصُرُهُ ظَالِماً؟ فَقَالَ: کُفَّهُ عَنِ الظُّلْمِ».

مطلب مرتبط قبلی:
نماز یعنی یاری نکردن مجرمین!

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد