وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

وبلاگ شخصی همایون سلحشور فرد

این وبلاگ تجمیع وبلاگ های جداگانه قبلی ام است

بایگانی

صوت قدیمی:

نوحه خوانی حاج غلام کویتی پور و حاج صادق آهنگران

دهه آخر صفر سال 1365 شمسی

حسینیه عاشقان ثار الله سپاه

به مناسبت ایام عزاداری ماه صفر، یکی از نوارهای کاستی که دوران سربازی از تبلیغات سپاه  گرفتم، تبدیل به فایل صوتی کردم و تقدیم می کنم:

بین حسینت را به خون آغشته بی سر، یا جدّا

خواهم امشب خون ز چشم تر بگریم

یا حسین جان ما به قربانت/ جان به قربان کام عطشانت

 
پخش مستقیم از سایت روشنگری

دریافت از سایت روشنگری


دریافت از پرشین گیگ با کیفیت بالا


لینک انتشار د روبلاگ تکلیف الهی

  • همایون سلحشور فرد

فرهنگ بسیجی 53

خانواده 1

همسر حمید برای شرکت در آزمون استخدام وزارت آموزش و پرورش رفته است.

به خانه که رسید، شروع به تعریف از نحوهٔ آزمون و آسانی سؤال ها کرد.

 - [همسرِ حمید باکری] «احسان چطور بود؟ زیاد اذیت کرد؟ ببین من از دست او چی می کشم؛ بگذار کمی هم به بابایش عادت کند!» و خندیدند.

صحبت ها و خنده ها که تمام شد حمید گفت که می خواهد با او صحبت کند.

  • همایون سلحشور فرد

رنجنامه های دهه هفتاد/32

از حسینیه حاج همّت تا هیأت طلافروشان(درد دل مکتوب یکی از بسیجیان اکیپ تفحّص شهداء)/5

شب شام غریبان حسینی، عاشورای 73 در میدان محسنی (مادر) و خیابان میرداماد، حسابی جایت خالی بود تا ببینی در آنجا هیچکس غریب تر از آقا امام حسین (ع) نبود؛ به قول یکی از بچه ها، همه چیز دیده بودیم الا کوکتل پارتی محرم !

در جلوی پاساژ طلافروش ها، که به اصطلاح  محل برگزاری هیأت عزاداری طلافروش های میدان محسنی بود، انبوه پسران و دختران در دو طرف خیابان تجمع کرده بودند، طوری که حتی ترافیک هم مختل شده بود.

با خودم گفتم: «نباید اینقدر بی انصاف باشیم، چه کار به ظواهر آدم ها داریم؟! چه اشکالی دارد؟! هر چه هم که در شمال شهر غریب باشیم بالاخره اینجا هم جزو خاک مملکت ماست؛ ببین! این هم هیأت عزاداری برای سیدالشهدا(علیه السّلام)»

این بود که رفتیم قاطی این جمعیت که معلوم شد از اکثر نقاط همین محله آمده اند؛ قیافه های دختران 13 تا 20 ساله به اشکال عجیب و غریبی شبیه آنچه در مرکز خرید مرصاد دیده بودیم آرایش شده بود.

چپ و راست ماشین های لوکس هفت، هشت میلیون به بالا بود که جلوی پاساژ ردیف شده بودند؛ با مزه تر از همه جدال و چشم و هم چشمی پسرکی شانزده، هفده ساله بود که سوار بر یک میتسوبیشی گالانت اسپرت، داشت با دخترکی هم سن و سال خودش که پشت فرمان یک اپل متالیک مشکی لمیده بود و بستنی کیم می مکید، مجادله می کرد!؛ دعوایشان بر سر این بود که دست به فرمان کدامشان بهتر است و ماشین کدام، سرعتش بیشتر است ...

بگذار بقیه ماجرا را به زبان حال برایت بگویم که لطف بیشتری دارد!

  • همایون سلحشور فرد

فرهنگ بسیجی 52

نماز 1

بهترین وقت حسابرسی نفس

مدت هاست که همسرش او(*) را زیر نظر دارد؛ بعد از نماز روی سجّاده می نشیند بی هیچ تکان خوردنی!، ذکری هم زیر لب ندارد.

- حمید! چه کار می کنی؟

- هان! چیزه، دارم فکر می کنم؛ تمام کارهایی را که امروز انجام داده ام از نظر می گذرانم؛ فکر می کنم که کدام کار درست بوده، کدام غلط؛ چه کاری باید انجام می دادم که نداده ام؛ بهترین وقت حسابرسی کارها، بعد از نماز است؛ خدا هم یاری می کند.

پی نوشت:

*- شهید حمید باکری

کتاب «گمشدگان مجنون»/صفحه51

  • همایون سلحشور فرد

درست است که در سوره «احزاب» فرمود: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(1)، امّا در سوره مبارکه «ممتحنه» به ما فرمود ابراهیم(سلام الله علیه) اُسوه شماست ...

 
«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»(2)؛ همان‌طوری که ابراهیم(سلام الله علیه) و مؤمنان به آن حضرت از بیگانه‌ها تبرّی جستند، شما هم به ابراهیم و پیروانش تأسّی کنید و از بیگانه‌ها تبرّی بجویید ...

دین به ما گفته کاری که ابراهیم نسبت به نمرود کرد، شما هم در زمانتان نسبت به نمرودهای زمان همین کار را کنید.

امروز ایران هم همین کار را می‌کند، حوزه هم همین کار را می‌کند، دانشگاه هم همین کار را می‌کند، ملت همین کار را می‌کنند و از بیانیه سست و باطل و بی‌محتوای پارلمان اروپا(3) هم تبرّی می‌جویند، چون دین به ما فرموده اسوه شما ابراهیم خلیل است ...

اینها برای ما اسوه هستند؛ اینکه قصّه و تاریخ نیست که زمانشان گذشته باشد، اگر قصّه و تاریخ بود که نمی‌فرمود شما باید «ائتساء» یعنی اقتدا داشته باشید.

  • همایون سلحشور فرد

آن چیزی که جامعه را می‌سازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظیمٍ»

برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این?گونه از موارد است که می‌تواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را می‌سازد اخلاق است ...

آن چیزی که جامعه را می‌سازد و به کمال می‌رساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمی‌کند.

اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمی‌خورید.

مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده می‌کرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند.

آن چیزی که مستقیماً جامعه را می‌سازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ...

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در وبلاگ کشکول حکمت

لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت

  • همایون سلحشور فرد

حِلم و بردباری هم از برجسته‌ترین مَلَکات نفسانی است؛ در قرآن کریم حِلم را ذات اقدس الهی مکرّر به خودش اِسناد داد(1)

امّا وصف حِلم را ... ذات اقدس الهی برای هیچ پیامبری ثابت نکرد، مگر برای وجود مبارک حضرت ابراهیم(علیه السلام) و فرزند او؛ ابراهیم(علیه السلام) را فرمود «لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیبٌ»(2) ...

حِلم از آن کلمات برجسته عربی است که معادل فارسی ندارد؛ ما در فارسی اگر بخواهیم حِلم را معنا کنیم، ناچاریم دو کلمه را کنار هم بگذاریم تا حلم را تفسیر کنیم.

ما می‌گوییم این شخصِ بردبار؛ این بردبار که بسیط نیست، مرکب است؛ یعنی این بار را می‌برد.

  • همایون سلحشور فرد

فرهنگ بسیجی 51

مدیریت اسلامی 17

حمید در دفتر بسیج نشسته بود که پیرمردی در زد.

- بفرمائید!

- سلام حمید آقا !

- سلام عمو ! خسته نباشید! چه عجب از این طرف ها ؟!

- برای گرفتن گلوله آمده ام؛ گلوله هایم تمام شده بود، آمدم گلوله بگیرم.

- عمو شما چرا آمدید؟ می گفتید برایتان می آوردیم.

- نه حمید آقا، شما فرمانده بسیج هستید؛ این وظیفهٔ ماست که به حضورتان برسیم.

- عمو ! از این حرفها نزن!؛ من فرمانده نیستم که دستور بدهم، فرمانده هستم که تمام کارها را خودم انجام دهم؛ ما کوچک همهٔ شما هستیم.

پیرمرد به اصرار برای ناهار میهمان بسیج شد و دید که حمید چگونه از غذای گرم آن روز کمتر استفاده کرد و بیشتر کناره های نان را خورد.

کتاب «گمشدگان مجنون»/صفحه38 /به نقل از برادر مصطفوی


لینک در کانال تلگرامی «فرهنگ بسیجی»

  • همایون سلحشور فرد

فرهنگ بسیجی 50

فرصت شناسی 1


«جهاد» بستر دیگری است که همگام با «سپاه» ، حمید در آن حضور دارد.

بازسازی روستاها، محرومیت زدایی [و...]؛ همسرش نیز همراه اوست.

[همسرِ حمید باکری] «حمید! بخش آبرسانی دیگر کاری با من ندارد؛ معمولا بیکار هستم»

[حمید باکری] «فکر کن و طرح بده! مگر قرار است همیشه طرح بدهند و تو آن را اجرا کنی؟!»


کتاب «گمشدگان مجنون»/صفحه۳۷


لینک در کانال تلگرامی «فرهنگ بسیجی»

  • همایون سلحشور فرد

سلامت و سبک زندگی/10
به بهانه «هفته تربیت بدنی و ورزش»

تعیین نمادین روز یا هفته ای از سال تحت عناوین مختلف به این معنی است که آن عنوان و حقیقت مورد غفلت واقع شده است.

در میان روزها و هفته های پرشمار نمادینی که در مهرماه تعیین شده، 26 مهر ماه به عنوان «روز تربیت بدنی و ورزش» و از این روز تا دوم آبان ماه نیز هفته ای به همین عنوان نامگذاری شده است.

برای تحقّق اهداف این نامگذاری ها معمولاً سراغ اقشار مختلفی می روند و من قصد دارم در اینجا به سبک زندگی قشر کارمند و تأثیر آن در تحقّق یا عدم تحقّق این اهداف بپردازم.

  • همایون سلحشور فرد