شرک خفی و ناسپاسی اکثر مردم
یک شرک مستوری در درون خیلی ها هست ... در سورهٴ مبارکهٴ «یوسف» فرمود «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (1) که یک شرک ظریف و دقیق و ضعیفی در اکثر مردم هست ...
در ذیل آیه این روایات نقل شده است که از امام (سلام الله علیه) سؤال کردند، چگونه مؤمن مشرک میشود؟
فرمود: همین که میگویند «لَو لا فَلانٌ لَهَلَکتُ»، اگر فلان کس نبود کار ما حل نمیشد.
یا تعبیرات عرفی که میگویند اول خدا دوم طبیب؛ و حال آنکه خدا اولی نیست که ثانی داشته باشد، همه اشیا و اشخاصی که در نظام الهی هستند، سربازان الهی هستند که «لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ» (2)
به حضرت عرض کردند پس چه بگوییم؟ فرمود خدا را شکر که از این راه به وسیله فلان شخص مشکل ما را حل کرد، نه اینکه اول خدا دوم فلان شخص، یا «لَو لا فَلانٌ لَهَلَکتُ». (3)
آن شرک مستور و مرموز که در اکثری مردم هست، همین است.
فرمود «وَ إِذا مَسَّ اْلإِنْسانَ ضُرُّ» اگر یک بیماری یا فقری و یا مشکلی دامنگیر او شود، «دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ» ... با اخلاص میخواند؛ یعنی کسی که مریض شد یا در سفر، در کشتی یا غیر کشتی، در سفر دریایی گرفتار شد، «دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصینَ» این طور نیست که انسانی که احساس خطر و غرق شدن کرده است با ریا خدا را بخواند، نه، واقعاً با تمام وجود خدا را میخواند، قرآن امضا کرده است که این مشرکین در حال خطر «إِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ» (4)، اینجا هم دارد که «دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ».
اما اگر «تخویل» کرد، عطایی خدا به او داد، مشکل او را حل کرد، فقر او را حل کرد، خطر را از او برداشت ... به جای اینکه شکرگزار باشد، «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ» آن قبلی را فراموش میکند که به چه کسی مراجعه کرده است.
میگوید
من خودم زحمت کشیدم، یا فلان کس باعث شد؛ این فیض خدا را فراموش میکند «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ».
بعد از او سؤال کنی که به
هر حال چه کسی مشکل شما را حل کرد؟ میگوید خودم تلاش و کوشش کردم، یا
فلان کس باعث شد ...«وَ جَعَلَ
لِلّهِ أَنْداداً» ...
آن وقت برای خدا شرک قائل میشود، اگر فلان کس نبود ما دچار مشکل میشدیم؛ اگر باد نیامده بود، اگر فلان ناوخدا به داد ما نرسیده بود، ما از بین رفته بودیم.
اینها همه ابزار و وسایل هستند ﴿لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ کسی از ابزار که تشکر نمیکند، بلکه از صاحب ابزار تشکر میکند؛ میگوید خدا را شکر که به وسیله این افراد، مشکل ما را حل کرد.
پس این شرک مرموز در اکثری مردم هست: ﴿ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ﴾.
پرسش: استاد، پس اینکه میگویند هر کس مخلوق را شکر نکند خدا را هم شکر نکرده، چه میشود؟
پاسخ: بله، «مخلوق بما أنه مخلوق» نشان میدهد که فیض خدا را میرساند، نه «من لم یشکر زیداً و لم یشکر عمروا» ... یعنی از خدای سبحان به وسیله این شخص فیضی به او رسید.
لذا این روایت را مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) در همان کتاب جهاد نفس ذکر کرده، روایت خوبی هم است که اگر کسی شکرگزار مخلوق نباشد، شکرگزار خالق نیست (5)
این ادب اجتماعی است، «وسیله» را محترم شمردن هست، خدا را شکر میکند که از این راه خیری به او رساند.
پی نوشت ها:
1- سوره یوسف، آیه106
2- سوره فتح، آیه4 و 7
3- تفسیر العیاشی، ج2، ص200
4- سوره عنکبوت، آیه65
5- وسائل الشیعه، ج16، ص313؛ «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 7 الی 9
لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت