موسای عقل و فرعون نفس
232
اما آنچه در تفسیر ملّا عبدالرّزاق کاشانی و مانند آن (1) در تأویلات ایشان و در مقدمه این کتاب آمده است که ... اینها تأویلات و برداشتهای ماست، وگرنه معنای آیات قرآن این نیست.
مثلاً ایشان دارند که در مورد «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» (2) یک تفسیر أنفسی در سراسر این کتاب هست ... و میگویند اینکه ما میگوییم «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» یعنی قوه عاقله به نفس میگوید تو فرعونی و من برای هدایت تو آمدهام، تا تو دیگر «أماره بالسّوء» نباشی ـ فرعون درونی را مخاطب قرار میدهد ـ فرمود این معنای آیه نیست، این تأویلی است که ما داریم ذکر میکنیم که عقل انسان به منزله «موسای کلیم» وجود اوست، نفس امّاره او به منزله فرعون است، عقل او برای رام کردن نفس او باید تلاش و کوشش کند و همین جهاد است و مانند آن.
همچنین ایشان «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصیدِ» (3) را میگوید این سگی که در این رمهسراها هست، این آماده حمله است و نمیخوابد؛ پاهای خود را جمع میکند و دو دستش را جلو میآورد و سینه خود را روی دو دست قرار میدهد و پیرامون را نگاه میکند که این حالت را میگویند «کالباسط» ?باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصیدِ?.
یعنی در جلوی این چادر دامدارها، دستش را پهن کرده، سینه خود را روی دست گذاشته و آماده حمله است؛ این معنای آیه است.
ایشان میگوید نفس امّاره هم همینطور است، آماده حمله است؛ اگر کسی یک مختصر حرفی به انسان زد، فوراً انسان چند برابر آن دارد جواب میدهد که میگوید اگر یکی گفتی، ده مورد میشنوی! این جمله یکی گفتی ده مورد میشنوی، برای این است که این نفس آماده حمله است.
اینکه معنای آیه نیست! ایشان هم میگوید معنای آیه این نیست و ما نمیگوییم این تفسیر آیه است، میگوییم در درون ما هم چنین «کلب»ی هست.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
پی نوشت ها:
1- البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص39
2- سوره طه، آیه24؛ سوره نازعات، آیه17
3- سوره کهف، آیه18